به هر شغلي رعايت حق ناسي

در قالب : غزل ،رباعي، مثنوي و ...

به هر شغلي رعايت حق ناسي

۷ بازديد


گذر ايام شد خياط خوابي
بديدش محشري صحرا هراسي

چه حادث در ميان محشر خدايا
صدا در هم چه غوغا گشته پيدا

ز فرط تشنگي فرياد مردم
هويدا شد چه غوغا بود آن دم

در آن حالي بديدش يك علم را
ميان خلقي چه علت گشته بر پا

بگفتند اين علم بر پا از آنت
به زينت جامه هايي پاره آيت

تداعي سرقتي كردي تو جانا
طلبكاران طلب آن جامه ها را

درون آتش چو حس كردش خودي را
بشد بيدار از خوابي چه گويا

چنين عهدي بكردش سرقتي لا
كه چندين بار بودش توبه اي را

به شاگردش بگفتش هر زماني
چو ديدي جامه اي از خلق هايي

چو بردارم بگو استا علم را
تو را كاري نباشد گر چه كالا

كه روزي ترمه كشميري كه بود شال
بياوردند تا دوزد به منوال

قراري بود سرداري بدوزد
كه غالب شد طمع قدري بدزدد

از آن كم ترمه شالي حد كلاهي
شنيدش آن علم را كرد آهي

كني بس گفته را گويي علم را
چه بايد توبه اي بايد به هر جا

امانت مردمي را لا خيانت
خيانت هر كه را باشد جنايت

رعايت حقّ ناسي را كني هان
ادا ديني كني هر لحظه شادان

خوشا فردي حلالي كسب دارد
كه از كسبي حلالي دشت خواهد

حكايت گفته شد پندي شما را
پذيرا پند را سودي عطايا

به هر شغلي رعايت حقّ ناسي
ز خالق خواه هر چيزي كه خواهي 

تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در مونوبلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.